سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کربلایی سلمان - مقاومت فلق


درباره نویسنده
کربلایی سلمان - مقاومت فلق
کربلایی سلمان
فلق مقدمه ی طلوع صبح است
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اردیبهشت 90
شهریور 88


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
کربلایی سلمان - مقاومت فلق

آمار بازدید
بازدید کل :2509
بازدید امروز : 4
 RSS 

25/09/88

داستان از جایی آب میخورد که دشمن برنامه ریزی کرد و ما به نوعی نشستیم و نگاه کردیم ، البته شاید اقتضای زمان و استعمار پیر باعث شد که کم صدا آواهای فریادمان شنیده نشود و دستمان زیر سنگی عظیم گیر کند. حتما پیش خود میگویید " مطمئناً میخواهد از سبز ها و فتنه و آشوب بگوید" ولی حرف من کلیّتیست که این کف روی آب را هم در بر میگیرد.

ادامه مطلب...


نویسنده : » ساعت 1:25 صبح روز یکشنبه 90 اردیبهشت 4


23/09/88

چقدر دلم پر است از این روزها.....
نمیدانم چه بگویم که کمی خالی شود این کوزه ی ترک خورده...
?? آذر هم آمد و رفت هر چه که ماند روسیاهی بود برای بعضیها
من هم رفته بودم، بالاخره یک چیزی هست که مرام ما را میسازد ، دانشکده فنی بودم، از نزدیک شاهد ماجرا، این گروه طاغیان هم حضور داشتند و شعارهایی می دادند که اگر کمی روی مود اعصاب خردی بودم ( اتفاقا خیلی نزدیکش بودم) یک تنه می رفتم واسه جهاد، ولی حیف که خودمان را نگه داشتیم تا  دانشگاه رنگ بعضی بی احترامیها را نبیند....
اگر دیگر بچه های مقاومت مسلک هم کنارم بودند دعوتشان می کردم به همین سکوت، سکوت در برابر شعارهایی که خون هر غیرتمندی را به جوش می آورد، ولی هیچ نگفتیم تا شاید این عده ی معلوم نیست دنبال چه بلکن خود را خالی کنند و با این تفکر که:
" آی دانشگاه رو همچین ریختیم بهم که بیا و ببین ، حراست هم اینقدر زیاد بودیم نتونست هیچ کاری بکنه، آی حال این بسیجیارو گرفتیم و بهشون فحش دادیم که جوون شدیم" شاد باشند، ولی هر چه بیشتر صبر می کردم می دیدم این جماعت به قولی بویی از حیا نبرده اند، شعار های رکیک و مسلمان سرخ کن پشت سر هم از دهانشان خارج می شد و ابتکارات مجاهدین خلقانه ای هم ازشان سر میزد.
کم کم داشتم کنترل از دست میدادم که جمعیت هم فکران آمدند و با صدایی رساتر بساط این ژاژخایان را برچیدند و سر در دانشکده فنی از آن ما شد.
آنچه که آنروز من به چشم خود دیدم بسیار غم انگیز تر از چیزی بود که تلویزیون پخش کرد، اهانت به مقدسات راحتتر از چیزی که فکرش را بکنید بین این قوم رواج داشت و صدا و سیما تنها کمینه ای از واقعیت مقابل دانشکده فنی را نشان داد، که ای کاش بیشتر آتش به دامن این طاغیان می انداخت...
یک زمانی عده ای از گفتمان امام و فرمان امام و اصل انقلاب و دیدگاه امام دم میزدند ولی آنچه که دیدیم و می بینیم چیز دیگری را حکایت می کند...حرفهایی در رد اصول... و این جای تاسف دارد....
دلم خیلی گرفته....صدا و سیما عکس پاره پاره و آتش گرفته ی اماممان (ره) را نشان داد و من به گوش خود حرفها و شعارهایی در انکار ولایت فقیه و اسلام میشنیدم.............
خدا رو شکر می کنم که هنوز عده ای هستند که طرف حق را بگیرند، آنروز اما تمام شد و صدای دشنامهای آنها در شعارهای حقطلبان گم شد ولی بی حرمتی همچنان بیداد می کند و آتش بر دل میزند....مسببان بی عفتی را خدا خودت حکم بده....

--------------------------------------------------------------------------------

پ.ن : دلم فقط از این پر نیست..... کودکان و بی پناهان شیعه ی صعده که با سرمای زمستانی هوا و گرمای آتش بمب و گلوله دست و پنجه نرم میکنند نیز..........

پ.ن? : نبرد صعده ...... یمانی......تفکر.......آقا جان به دیدن جمال دلربایت نزدیکیم ؟........ یمانی شروع شده خراسانی ما کجاست................. 

بعد نوشت : دیده را باز کنیم......خراسانی سالهاست پیش ماست......



نویسنده : » ساعت 1:21 صبح روز یکشنبه 90 اردیبهشت 4


22/09/88

صدای پای کسی می آید
و با خود همی بردن دل تنگ کوچک من
چو نگاه نرم لاله
و همه خطوط روشن
به نوای چشم مهرت
که هوای سوی کویت
ز سرم، بکاهدش غم
و بخواند از دلم خط
ز دلی که از رهی دور
چه خواهانست بپیوستن...
و صبا ، وزیدنی تند
آورد عطر خوش تو
ز یکی زمین قدسی
ز یمن آیدم نشانه
به نشان آیش تو
به کجا شوم روانه
گفتن چه کسی غم زمانه
چطور پا به پا دویدن
انتظار من چگونه
به چه گوش روم سرِ ره
شنوم صدای خوشیار
و سریع گشایش در
و بگویم که شنیدم
من از جان صدای پایت/---



نویسنده : » ساعت 1:20 صبح روز یکشنبه 90 اردیبهشت 4


25/06/88

هر چه داریم در این انقلاب از امام بزرگوارمان داریم
با وقوع انقلاب اسلامی در کشور ما تمام نگاهها در جهان به خاورمیانه و ایران دوخته شد زیرا که دکترینی در اینجا مطرح شد که در جهان بی سابقه بود و هست....
با پیروزی انقلاب اسلامی موضوعی که نخست به چشم می آید تولد یک نظام مدیریتی نوین و یک مکتب قوی در برابر مکاتب قدرتمند جهان آنروز و امروز از جمله  امپریالیسم و سوسیالیسم و ... است.
تولد یک نقطه ی عطف در تاریخ که نمونه ای نداشته و با توجه به معیارهای مدرن حقیقتا ظهور پدیده ای نوین را بشارت میداد.
انقلاب اسلامی با دیدگاههای منطقی خود، سری در بی سری آنزمان بود و ما باید در تاریخ ایرانمان به آن افتخاری دو چندان کنیم، ایران ما به تدبیر پاک امام (ره) کانون توجهات سیاسی و قله ی مرتفع دیدگاههای ایدئولوژیک شده بود و تمام اینها به دلیل پیوند دین و سیاستی بود که امام راحل (ره) با آمیختن آموزه های پیامبر (ص) و معصومین علیهماالسلام با سیاست بدان دست یافته بود.
دینی که برترین دینهاست و از لحاظ قوانین تکامل یافته ترینشان، دینی که به گفته ی خدا تنها همان است و دینی جز آن نیست، اسلامی که نهایت تسلیم بودن در برابر خداست ...
ایران در آنزمان کانون و زمامدار مکاتب حقیقی سیاسی بود و این، تماما به یمن دیدگاههای اسلامی موجود در آن .

  ادامه مطلب...


نویسنده : » ساعت 1:19 صبح روز یکشنبه 90 اردیبهشت 4


21/06/88
شب احیای دوم در یک مجلس بودم، شلوغ بود و جای سوزن انداختن نبود، خوب و بدش به کنار ولی می خواهم گله ای کنم ، گله ای که دلم از گفتنش هم میگیرد...
در همه ی این مراسمهای دینی و این اشک ریختنهای طلایی برای مستمع و برای صاحب مجلس باید یک چیز اهم باشد، جدای از ثواب بردن از اشک ریختن و دل خود را جلوی خدا شکستن و اظهار عشق و ارادت به معصومین کردن و طلب مغفرت کردن و توبه و .... باید روشن نگه داشتن طریق الهی مد نظر باشد، روشن نگه داشتن طریق الهی یعنی چه؟ یعنی همان کاری که امام حسین علیه السلام انجام داد ولو با خون خود، یعنی کاری که امام جعفر صادق علیه السلام انجام داد ولو با علم خود، و ما باید انجام دهیم با عمل به روش آنها .

ادامه مطلب...


نویسنده : » ساعت 1:16 صبح روز یکشنبه 90 اردیبهشت 4


   1   2      >