21/06/88
شب احیای دوم در یک مجلس بودم، شلوغ بود و جای سوزن انداختن نبود، خوب و بدش به کنار ولی می خواهم گله ای کنم ، گله ای که دلم از گفتنش هم میگیرد...
در همه ی این مراسمهای دینی و این اشک ریختنهای طلایی برای مستمع و برای صاحب مجلس باید یک چیز اهم باشد، جدای از ثواب بردن از اشک ریختن و دل خود را جلوی خدا شکستن و اظهار عشق و ارادت به معصومین کردن و طلب مغفرت کردن و توبه و .... باید روشن نگه داشتن طریق الهی مد نظر باشد، روشن نگه داشتن طریق الهی یعنی چه؟ یعنی همان کاری که امام حسین علیه السلام انجام داد ولو با خون خود، یعنی کاری که امام جعفر صادق علیه السلام انجام داد ولو با علم خود، و ما باید انجام دهیم با عمل به روش آنها .
در اشب احیای دوم در یک مجلس بودم، شلوغ بود و جای سوزن انداختن نبود، خوب و بدش به کنار ولی می خواهم گله ای کنم ، گله ای که دلم از گفتنش هم میگیرد...
در همه ی این مراسمهای دینی و این اشک ریختنهای طلایی برای مستمع و برای صاحب مجلس باید یک چیز اهم باشد، جدای از ثواب بردن از اشک ریختن و دل خود را جلوی خدا شکستن و اظهار عشق و ارادت به معصومین کردن و طلب مغفرت کردن و توبه و .... باید روشن نگه داشتن طریق الهی مد نظر باشد، روشن نگه داشتن طریق الهی یعنی چه؟ یعنی همان کاری که امام حسین علیه السلام انجام داد ولو با خون خود، یعنی کاری که امام جعفر صادق علیه السلام انجام داد ولو با علم خود، و ما باید انجام دهیم با عمل به روش آنها .
در این مجلسی که ذکرش رفت نشسته بودم و مشغول ای دل ای دل کردن با خدای خود بودم که صدایی از پشت میکروفون آمد که جمعیت بیرون زیاد شده و معطل مانده اند و جا نیست بنشینند لطفا جمع تر بنشینید تا جا پیدا شود، انشاالله که هدف برایشان جذب جمعیت نبوده ولی حرف من سر این طرز تفکر است که :" هر چی مردم بیشتر بیان بهتره " این حرف زمانی درست است که هدف احیای طریق الهی باشد نه اینکه خود این حرف هدف باشد و در راه نیل به آن از هیچ عملی فروگذار نشود...
گاهی می بینیم برای صاحبان مجالس ازدیاد نفرات حاضر در مجلس از کیفیت معنوی مجلس مهمتر می شود و وای به آن مجلس و صاحبش....
مداح می آید با صدایی پت و پهن و بم می خواند طوریکه اگر حرف عادی هم با آن صدا بشنویم گریه مان میگیرد، سخنران کاری به موضوع مجلس ندارد که در مورد امام حسن یا امام رضا علیهما السلام است و تا شروع میکند از کربلا می گوید و دست بریده ی حضرت عباس و لب تشنه ی حضرت علی اصغر علیهما السلام... آقا جان کربلا را همه ی ما دوست داریم، برای ذکر اماممان جان میدهیم، اشک ماسیده ی زینب سلام الله علیها را بر سرمان میگذاریم ولی اینکه نشد ....
از روایاتی می گویند که در هیچ کتابی نیست و از اشخاصی می گویند که اصلا وجود ندارند...
فقط هم برای اینکه در مجلس شور و واویلا به پا شود.... یادم هست چندی پیش این آقایان مداح بر روی ریتم های لوس آنجلسی شعرهای مذهبی و مرثیه می گذاشتند تا مجلسشان شلوغتر و به قولی آمدنی تر شود یا مرثیه را چند صدایی می خواندند که یکی متن را می خواند و دیگری به قول آهنگسازان ووکال بود!! و فقط یه کلمه یا جمله را تکرار می کرد و تکرار می کرد و کسی هم نبود بگوید این روش مرثیه خوانی کار فرقه های ضاله است...کار ما شیعه های علوی نیست، کار ما شیعه های جعفری نیست... این مسائل خانه پر این مشکلات است، کمترین وجه آن همان روایات بی منبع موثق است که بحثش رفت،
اصلا من اگر در چنین جمعی باشم تا روایت یا حدیثی تازه بشنوم سریع از روی همه ی حاضرانِ نشسته می پرم و می دوم به سوی سخنران و از او می پرسم: حاجی یا کربلایی عزیز این چیزی که گفتی منبعش کجاست؟؟؟
اصلا یک پیشنهاد دارم برای مداحان یا سخنرانان مجالس مذهبی، هر حدیث یا روایتی می گویید منبعش را هم بگویید، بگویید در کدام کتاب ثبت است، بدین روش دست کذابان و بی اطلاعان از مجالس معنوی دور می شود. اصلا شما بگویید مراجعه و پیدا کردن و تطبیقش با ما
کتاب حماسه ی حسینی شهید مطهری را خیلی دوست دارم.....چقدر از این حرفها دارد.......
--------------------------------------------------------------------------------
پ.ن: آن آقای پشت میکروفون اصلا منظورش این نبود که " آخ جون چقدر جمعیت..!! "
پ.ن ?: منظور از چندی پیش چند سال پیش است!
--------------------------------------------------------------------------------
بعد نوشت: منظورم این نبود که باید فقط و فقط در مجالس خاص امام حسین علیه السلام، از ایشان یاد برده شود، اتفاقا باید در تمام مجالس مذهبی ذکر امام گفته شود من حرفم با کسانیست که به خاطر کم دانشی از اشاره کردن به زندگی دیگر ائمه اجتناب می کنند و به خاطر مجلس گرم کردن ذکر وقایع می کنند...