سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کوزه ی ترک خورده - مقاومت فلق


درباره نویسنده
کوزه ی ترک خورده - مقاومت فلق
کربلایی سلمان
فلق مقدمه ی طلوع صبح است
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اردیبهشت 90
شهریور 88


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
کوزه ی ترک خورده - مقاومت فلق

آمار بازدید
بازدید کل :2511
بازدید امروز : 1
 RSS 

23/09/88

چقدر دلم پر است از این روزها.....
نمیدانم چه بگویم که کمی خالی شود این کوزه ی ترک خورده...
?? آذر هم آمد و رفت هر چه که ماند روسیاهی بود برای بعضیها
من هم رفته بودم، بالاخره یک چیزی هست که مرام ما را میسازد ، دانشکده فنی بودم، از نزدیک شاهد ماجرا، این گروه طاغیان هم حضور داشتند و شعارهایی می دادند که اگر کمی روی مود اعصاب خردی بودم ( اتفاقا خیلی نزدیکش بودم) یک تنه می رفتم واسه جهاد، ولی حیف که خودمان را نگه داشتیم تا  دانشگاه رنگ بعضی بی احترامیها را نبیند....
اگر دیگر بچه های مقاومت مسلک هم کنارم بودند دعوتشان می کردم به همین سکوت، سکوت در برابر شعارهایی که خون هر غیرتمندی را به جوش می آورد، ولی هیچ نگفتیم تا شاید این عده ی معلوم نیست دنبال چه بلکن خود را خالی کنند و با این تفکر که:
" آی دانشگاه رو همچین ریختیم بهم که بیا و ببین ، حراست هم اینقدر زیاد بودیم نتونست هیچ کاری بکنه، آی حال این بسیجیارو گرفتیم و بهشون فحش دادیم که جوون شدیم" شاد باشند، ولی هر چه بیشتر صبر می کردم می دیدم این جماعت به قولی بویی از حیا نبرده اند، شعار های رکیک و مسلمان سرخ کن پشت سر هم از دهانشان خارج می شد و ابتکارات مجاهدین خلقانه ای هم ازشان سر میزد.
کم کم داشتم کنترل از دست میدادم که جمعیت هم فکران آمدند و با صدایی رساتر بساط این ژاژخایان را برچیدند و سر در دانشکده فنی از آن ما شد.
آنچه که آنروز من به چشم خود دیدم بسیار غم انگیز تر از چیزی بود که تلویزیون پخش کرد، اهانت به مقدسات راحتتر از چیزی که فکرش را بکنید بین این قوم رواج داشت و صدا و سیما تنها کمینه ای از واقعیت مقابل دانشکده فنی را نشان داد، که ای کاش بیشتر آتش به دامن این طاغیان می انداخت...
یک زمانی عده ای از گفتمان امام و فرمان امام و اصل انقلاب و دیدگاه امام دم میزدند ولی آنچه که دیدیم و می بینیم چیز دیگری را حکایت می کند...حرفهایی در رد اصول... و این جای تاسف دارد....
دلم خیلی گرفته....صدا و سیما عکس پاره پاره و آتش گرفته ی اماممان (ره) را نشان داد و من به گوش خود حرفها و شعارهایی در انکار ولایت فقیه و اسلام میشنیدم.............
خدا رو شکر می کنم که هنوز عده ای هستند که طرف حق را بگیرند، آنروز اما تمام شد و صدای دشنامهای آنها در شعارهای حقطلبان گم شد ولی بی حرمتی همچنان بیداد می کند و آتش بر دل میزند....مسببان بی عفتی را خدا خودت حکم بده....

--------------------------------------------------------------------------------

پ.ن : دلم فقط از این پر نیست..... کودکان و بی پناهان شیعه ی صعده که با سرمای زمستانی هوا و گرمای آتش بمب و گلوله دست و پنجه نرم میکنند نیز..........

پ.ن? : نبرد صعده ...... یمانی......تفکر.......آقا جان به دیدن جمال دلربایت نزدیکیم ؟........ یمانی شروع شده خراسانی ما کجاست................. 

بعد نوشت : دیده را باز کنیم......خراسانی سالهاست پیش ماست......



نویسنده : » ساعت 1:21 صبح روز یکشنبه 90 اردیبهشت 4